دودی، که دوش بر سر کویت از هلالی جغتایی غزل 146

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

دودی، که دوش بر سر کویت بلند بود

1 دودی، که دوش بر سر کویت بلند بود غافل مشو، که آه من دردمند بود

2 از ما شمار خیل شهیدان خود مپرس آن خیل بی شمار که داند که چند بود؟

3 بستم بطره تو دل و رستم از غمت آری، علاج عاشق بیچاره بند بود

4 یک ذره مانده بود ز من در شب فراق آن ذره هم بر آتش هجران سپند بود

5 جان با سگان دوست، هلالی، سپرد و رفت این شیوه گر پسند و گر ناپسند بود

عکس نوشته
کامنت
comment