کمتر بنفشه بوی کن ای از آشفتهٔ شیرازی غزل 541

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

کمتر بنفشه بوی کن ای غیرت بهار

1 کمتر بنفشه بوی کن ای غیرت بهار ترسم که باغ روی تو گردد بنفشه زار

2 نه حاجتی بگل بودش نه بسنبلی آنرا که باغ چهره بهار است و مو تتار

3 ای بوستان معنوی از داغ صورتت زاطراف عاشقان تو چون لاله داغدار

4 گلراست پنجروزه تو را حسن بر دوام آنرا خزان قرین و تو را نوبهار یار

5 گر بلبلی بنالد بر گلبنی زشوق عشاق در نوا بگل روی تو هزار

6 سرو از تو ناز دارد و نسرین زتو صفا حسن گلست از تو بگلزار مستعار

7 آشفته را مران تو زگلزار خویشتن بی عندلیب نیست سزا طرف لاله زار

8 وانگاه عندلیبی و دستان سرای شاه حیدر که آفرینش از او جوید افتخار

عکس نوشته
کامنت
comment