-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کند به راه تو پامال، آسمان ما را حباب آبله ی پاست موج دریا را
2 هوای کعبه ی کوی تو مضطرب دارد چو خیل مور سراسیمه، ریگ صحرا را
3 به گریه، دیده ای از دل کریم تر دارم به خاک ریخته ابر آبروی دریا را
4 ز پای راهروان تو تا قیامت ماند نشان آبله بر روی، سنگ سودا را
5 همین هما نخورد ز استخوان من روزی که آب و دانه ز اشک من است عنقا را
6 تلاش آب بقا ای سکندر این همه چیست نمی دهند به کس خود دوبار دنیا را
7 گریزپاست نشاط جهان، درین گلشن ز دست خود نگذاری تذرو مینا را
8 برای فتنه جهان را بهانه بسیار است نسیمی از پی طوفان بس است دریا را
9 صدا چگونه برآید، که این سیه چشمان به سنگ سرمه شکستند شیشه ی ما را
10 سلیم، خوابت اگر شب نمی برد در عشق چو شمع چرب کن از مغز سر، کف پا را