-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواب مرگ و حیات بیداریست صلح مرگ از حیات بیزاریست
2 می گریزی ز زخم نشتر مرگ چه کنی روی در برادر مرگ
3 خواب دزدیست زندگانی کاه نقد خود را ز دزد دار نگاه
4 مثلی روشن است بر که و مه که سپردن به دزد کالا به
5 مگر این دزد ازان بود بالا که سپردن توان به او کالا
6 باشد ای کرده رو به راه طلب نیم عمر تو روز و نیمی شب
7 شب تو چون همه گذشت به خواب عر تو نیمه شد به وقت حساب
8 بر تو خواهی دراز گردد روز چیزی از شب بدزد و بر وی دوز
9 فی المثل گر شود ز عمر تو کم روزی افتی میان غصه و غم
10 صد شب از عمر خویش کم کردی غم آن از غرور کم خوردی
11 قصد شبگیر کن که بی شبگیر نیست این راه انقطاع پذیر
12 شبروان را ز ره بریدن شب گر چه باشد هزار گونه تعب
13 چون به منزل شتر بخوابانند آن زمان مدح شبروی خوانند
14 انما السائرون کل رواح یحمدون السری لدی الاصباح