1 ای برده رخت ز روی گل رنگ یارب دل تو دلست یا سنگ

2 صلحست و صفا میان احباب با مات چرا همه بود جنگ

3 گر تیغ زنی ز دست و بازو دل چون گسلد ز دامنت چنگ

4 نزدیک بود غم تو چون جان گر دور شود هزار فرسنگ

5 با عشق تو عقل برنیاید عقلست زبون و عشق سرهنگ

6 مهر رخ تو چو آفتابست دل دست زده در او چو حرچنگ

7 از چشم تو عالمیست سرمست ای چون دهنت دل جهان تنگ

8 دیدم گل روی دوست در باغ گفتم نه که عارضیست گلرنگ

9 سنگین دل و بی وفا نگاریست وانگاه به سر جفاش پا سنگ

10 سرو از قد سرکشت گرفتست در جلوه قامت این همه ننگ

11 شکرست که صیقل غم تو بزدود ز لوح خاطرم رنگ

12 چون عود که گوشمال یابم بر چنگ مرا زنند چون چنگ

13 ور همچو دفم قفا بدرد چون نی بکشم به یادش آهنگ