-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهر برو برو که خدا باد یار تو ایزد رسد به درد دل داغدار تو
2 خواهر برو که درد و غم از کوفه تا به شام در هر قدم نشسته کشد انتظار تو
3 خواهر برو که کعب نی و چوب اشقیا آماده گشته از پی جسم نزار تو
4 خواهر برو که آه یتیمان در بدر باشد چراغ عقل به شبهای تار تو
5 خواهر برو که بر طبق خودزنان شام خاکستری گرفته ز بهر نثار تو
6 بنمود پاسبانی من ساربان قبول گردیده شمر در سفر شام یار تو
7 گر با تو همرهی ننمودم ز من مرنج این بیسری نمنوده مرا شرمسار تو
8 هر جا شوی سوار چو عباس و اکبرت شمر و سنان بودند یمین و یسار تو
9 بر خاک مانده گر تن من غم مخور سرم باشد به نیزه در نظر اشکبار تو
10 جان تو و سکینه و کلثوم و عابدین نگذار تا روند دمی از کنار تو
11 زین چشم اشکبار پس از مرگ (صامتا) جیحون شود روانه ز خاک مزار تو