دوش دل ناگشته سیر از وصل از عرفی شیرازی غزل 154

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

دوش دل ناگشته سیر از وصل او بیهوش گشت

1 دوش دل ناگشته سیر از وصل او بیهوش گشت لیک شادم کز فغان در محفلش خاموش گشت

2 مرده ام زین غم که ناگه نیش ها در وی خلد دوش چون دل با خیال دوست هم آغوش گشت

3 آن که دوش و دست او سجاده و تسبیح داشت جام می بر کف برون آمد، سبو بر دوش گشت

4 جان و دل دیدند هر گه با لقایش در سخن این تمامی چشم گردید، او سراسر گوش گشت

5 من خدنگ ناله شب دزدیدم از لذت به دل غافلان گویند عرفی از فغان خاموش گشت

عکس نوشته
کامنت
comment