1 سیرت آزادگان از سفلگان هرگز مجوی کی بود چون سرو سوسن هر کجا خار و خسی
2 آبروی از آتش شهوت چرا ریزی بخاک از هوا چون بگذری زانپس صفا بینی بسی
3 شوربای چشم خود خوردن بر ابن یمین به که باید خورد سکبای رخ هر ناکسی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عید آمد ای نگار بده جام خوشگوار کز جام خوشگوار شود کار چون نگار
2 بگذشت ماه روزه غنیمت شمار عید زیرا که هست نوبت این نیز برگذار
1 یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است
2 عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است
1 مقتدای اهل عالم چون گذشت از مصطفا ابن عم مصطفی را دان علی مرتضا
2 آن علی اسم و مسمی کز علو مرتبت اوج گردون با جنابش ارض باشد با سما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به