1 ای سر رادان و راستان بدرستی روی زمین از بلای بخل بشستی
2 سرو نشاطی بباغ دولت رسته نیک زدی شاخ و بیخ و نیکو رستی
3 تا تو بدی جز بکام شاه نرفتی تا تو بدی جز مراد میر نجستی
4 هرچه تو خواهی همان بود بحقیقت هرچه تو گوئی همان بود بدرستی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 فراز ماه بتا زلف مشگبوی متاب متاب زلف و دل ما بداغ مهر متاب
2 و گر بتابی زلف و دلم بتابد روی بجای دل تن و جانم بتاب و زلف متاب
1 ای آفریدگار چو تو نافریده کس کار تو دانش و دهش و دین و داد بس
2 آنکس که یک نفس بزند بی رضای تو باشد دلیل آنکه همان باشدش نفس
1 نگه کن روی آن دلبر چو نقش لعبت بربر دو گلنارش ببین پر مار و دو مارش ببین پرپر
2 لبش ماننده مرجان برش ماننده مرمر رخش پیرایه کشمیر و قدش فتنه کشمر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به