1 سیدا دست و پا مزن که: بعو ن الهی حسین بن مستو
2 فی سماعیل تفرشی زین طو ر که کوشد همی به ذوق و بشو
3 ق بدرسد همی به لیل و به یو م ببخشید همی به تحت و به فو
4 ق بپوشد نظر زاکل و زنو م شود عن قریب فاضل قو
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 زاهد چه بلائی تو که این رشته تسبیح از دست تو سوراخ به سوراخ گریزد
2 خلق ار همه دنبال تو افتند عجب نیست یک بره ندیدم که ز سلاخ گریزد
1 هر کس که ز روز بد بترسد باید نخورد غذای نفاخ
2 زیرا که چو نفخ از آن غذا خاست ناچار برون جهد ز سوراخ
1 غیر ذات الثلث والاثنین والهوافتح ذاک بالجمله
2 ث،ش ت-ق- ی ه- و- ا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به