کوکب بخت سیه روزان مدام از جویای تبریزی غزل 276

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

کوکب بخت سیه روزان مدام افسرده است

1 کوکب بخت سیه روزان مدام افسرده است خال بر رخسارهٔ سبزان چراغ مرده است

2 بسکه می پیچد به خود از تیره روزیهای من شام هجران سایهٔ آن زلف برهم خورده است

3 سرود نوخیز تو تا بیرون خرامید از چمن برگ برگ غنچه اش لخت دل آزرده است

4 ظاهرا از روزن آیینه خود را دیده ای یا ز رویت رنگ سیلاب طراوت برده است

5 قدرت آن کو که بردارم نگه از عارضش بسکه بر رخسار او از شوق پا افشرده است

6 مخزن اسرار یزدان را شده گنجینه دار در جهان هر کسی دلی جویا به دست آورده است

عکس نوشته
کامنت
comment