-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش روی یار می دیدم به خواب آن خیال خواب بودم یا سراب
2 نیست از بخت جهان آن باورم کم به طالع تابد از وصل آفتاب
3 از دو زلفت گشته ام سودازده وز دو چشمت می شوم مست و خراب
4 مرد عشق دست و بازوی تو نیست گر بود کیخسرو و افراسیاب
5 با توأم حنظل چو شهد و شکّرست بی توأم شکّر بود چون زهر ناب
6 در لب جوی و میان گل به باغ خوش بود نالیدن چنگ و رباب
7 صوت بلبل هر دمی بس خوش بود جام می با دوستان در ماهتاب
8 هر کش این دولت میسّر می شود او چه می خواهد ازین به فتح باب
9 چون خیالت را دو اسبه تاختی از چه رو بستی به چشمم راه خواب
10 غمزه خون ریز شد گفتم مکن از سر مستی جهان یک سر خراب