1 دوش از سر خستگی مرا خواب ربود ناگه صنمم خیال چون ماه نمود
2 خوش خوش به عتاب گفت در خواب شدی شرمت بادا که عشق تو هیچ نبود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 در آتش عشق رنگ دل بزاید جز در غم عاشقی طرب نفزاید
2 در عشق دل و دلبر ثابت باید یا رب تو دلی بخش که آن را شاید
1 در نقطهٔ خویشتن مرا مشکلهاست همچون سر و پای دایره ناپیداست
2 آن به که ازین قاعده بیرون آییم کاین کار به پرگار نمی آید راست
1 بر هرچ نهم دل که چنان خواهد بود ایّامش از آن حال بگرداند زود
2 چون کار ز اختیار من بیرون شد تدبیر من و عهد تو کی دارد سود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **