1 دوش در تنگنای عقل مرا با خرد صحبت اتفاق افتاد
2 گفتم از راه لطف نوعی کن تا شوم از غمان دهر آزاد
3 گفت یاری طلب که در عالم شهر بند وفا کند بنیاد
4 در جهان هیچکس ندیدم کو عاقبت دوستی بباد نداد
5 چون چنین است هر که در عالم فرد گردد خداش خیر دهاد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 فرخنده باد مقدم عید خجسته فر بر روزگار دولت دارای بحر و بر
2 فرمانده بسیط زمین سرور زمان سلطان وجیه دولت و دین شاه دادگر
1 ایها الناس دل از کار جهان برگیرید رستگاری طلبید و ره داور گیرید
2 تا چو پروانه درآئید بنور از ظلمات هر زمان شمع صفت سوز دل از سر گیرید
1 الوداع ایدل که ما زینجا سفر خواهیم کرد منزل اصلی خود جای دگر خواهیم کرد
2 هست دنیا در حقیقت رود عقبی را پلی ما مسافر بیگمان زین پل گذر خواهیم کرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **