فریاد به لااله از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 205

ناصرخسرو قبادیانی

آثار ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی

فریاد به لااله الا هو

1 فریاد به لااله الا هو زین بی‌معنی زمانهٔ بدخو

2 زین دهر، چو من، تو چون نمی‌ترسی؟ بی‌باک منم، چه ظن بری، یا تو؟

3 زین قبه که خواهران انباغی هستند درو چهار هم زانو

4 زین فاحشه گنده‌پیر زاینده بنشسته میان نیلگون کندو

5 زین دیو وفا طمع چه می‌داری؟ هرگز جوید کس از عدو دارو؟

6 همواره حذر کن ار خرد داری تو همچو من از طبیب باباهو

7 در دست زمان سپید شد زاغت کس زاغ سپید کرد جز جادو؟

8 جادوی زمانه را یکی پر است زین سوش سیه، سپید دیگر سو

9 زین سوی پرش بدان همی گردی وز حرص رطب همی خوری مازو

10 هرچند مهار خلق بگرفتند امروز تگین و ایللک و یپغو

11 نومید مشو ز رحمت یزدان سبحانک لا اله الا هو

12 بر شو ز هنر به عالم علوی زین عالم پر عوار پر آهو

13 بنگر که صدف ز قطرهٔ باران در بحر چگونه می‌کند لولو

14 از دیو کند فریشته نفسی که‌ش عقل همی قوی کند بازو

15 نشنوده‌ستی که خاک زر گردد از ساخته کدخدا و کدبانو؟

16 وان خوار و درشت خار بی‌معنی مشک تبتی همی کندش آهو

17 نیکی بگزین و بد به نادان ده روغن به خرد جدا کن از پینو

18 کز خاک دو تخم می پدید آرد این خوش خرما و آن ترش لیمو

19 از مرد کمال جوی و خوی خوش منگر به جمال و صورت نیکو

20 کابرو و مژه عزیزتر باشد هرچند ازو فزون‌تر است گیسو

21 وز خلق به علم و جاه برتر شو هرچند بوند با تو هم زانو

22 کز موی سرت عزیزتر باشد هرچند ازو فروتر است ابرو

23 سوی تو نویدگر فرستادند بردست زمانه ز افرینش دو

24 یکی سوی دوزخت همی خواند یکی سوی عز و نعمت مینو

25 هریک به رهیت می‌کشد لیکن بر شخص پدید ناورد نیرو

26 این با خوی نیک و نعمت و حکمت اندر راه راست می‌کشد سازو

27 وان جان تو را همی کند تلقین با کوشش مور گر بزی‌ی راسو

28 برگیر ره بهشت و کوشش کن کاین نیست رهی محال و نامرجو

29 بنشان زسرت خمار و خود منشین حیران چو به چنگ باز در تیهو

30 جز پند حکیم و علم کی راند صفرای جهالت از سرت آلو

31 بی‌حکمت نیست برتر و بهتر ترک از حبشی و تازی از هندو

عکس نوشته
کامنت
comment