1 فریاد مرا ز خامه قیر اندود کو راز دلم بدشمن و دوست نمود
2 گفتم که زبانش ببرم گنگ شود ببریدم از آن فصیحتر گشت که بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 منت ایزد را که دیگر باره بی هیچ انقلاب بر سر اهل خراسان سایه گسترد آفتاب
2 تا ابد نتوان ادای شکر این کردن که باز مسند عزت مشرف شد بشاه کامیاب
1 ساقی بیا که موسم نوشیدن ملست هم راغ پر ز لاله و هم باغ پر گلست
2 منشین بخانه خیز که صحرا بخرمی هر جا که میروی همه جای تبذلست
1 شاد باش ای دل که بختت پیشوایی میکند سوی نویین جهانت رهنمایی میکند
2 خسرو خسرو نشان تالش که از بهر خدای اهل دانش را به مردی کدخدایی میکند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **