-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه جانی شوم قربانت ای بدخو که هم اینی و هم آنی
2 بجز نیکی مکن زینهار در عالم دگر کاری که روزی چند در این خانهٔ ویرانه مهمانی
3 چسان فردا توانی دید خورشید جمالش را که چون نرگس به روی گلرخان امروز حیرانی
4 گره شد در خم زلفش زبان شانه از گفتن که را دستی که گوید حرف با جمع پریشانی؟
5 در این ره زینهار ای دل تعلق کمترک بهتر سعیدا رخت هستی باشدت بار پشیمانی