گه فریضهٔ شام آن از ملک‌الشعرا بهار قصیده 190

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

گه فریضهٔ شام آن چراغ ترکستان

1 گه فریضهٔ شام آن چراغ ترکستان کنار من ز رخ خویش کرد لالستان

2 پی شکار دل و جان به غمزه و ابرو کهی گشاده کمین وگهی گشوده کمان

3 به چرخ‌، برجیس از ماه روی او خیره به‌باغ‌، نرگس در چشم‌مست اوحیران

4 به‌زیر لعل لب اندر دو رشته دندانش چنان دورشتهٔ لولو به حقه مرجان

5 به زلف خم شده‌، دامی ولیک دام بلا به‌ قد برشده‌، سروی ولیک سروروان

6 کسان به‌ترکستانش دهند نسبت و من برآن سرم که کشم‌قبله سوی ترکستان

7 سخنش‌چیست‌عیان‌ودهانش‌چیست‌خبر کمرش چیست‌یقین ومیانش‌چیست گمان

8 اگر سخن نسراید، پدید نیست دهن وگرکمر نگشاید، پدید نیست میان

9 دو چشم سحرنمایش به‌ غمزه‌ غارت‌ دل دولعل روح‌فزایش به‌خنده راحت جان

10 ز آب وتابش بی‌آب‌، لاله ونسرین ز زلف وخطش بی‌تاب‌، سنبل وریحان

11 زتیره زلفش‌، روشن رخش چنان تابید که ماه در شب میلاد حجهٔ یزدان

عکس نوشته
کامنت
comment