-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شیرین دهنا، این همه شیرین نتوان بود شیری که تو خوردی مگر از ریشه جان بود؟
2 این حسن چه حسنست که از پرده عیان ساخت؟ نقشی که پس پرده تقدیر نهان بود
3 تنها نه من از واقعه عشق خرابم مجنون هم ازین واقعه رسوای جهان بود
4 امروز نشد نام و نشان دل من گم تا بود دل گم شده، بی نام و نشان بود
5 دی بود گمان کز غمت امروز بمیرم امروز یقینست مرا هر چه گمان بود
6 هر تیر جفایی، که دو ابروی تو افگند بس کارگر آمد، که بزور دو کمان بود
7 خود را خس و خاشاک درت گفت، هلالی تحقیق نمودیم بسی کمتر ازان بود