- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شیرین بتم ایخسرو خوبان زمانه در عشق تو گشتیم چو فرهاد فسانه
2 تا غمزه مست تو کمان ساخت ز ابرو شد تیر بلا را دل عشاق نشانه
3 سوز دل من شعله زد از اشک دمادم کس دید که آتش زند از آب زبانه
4 ای بس که دلم در طلب چشمه نوشت در بادیه فکر فرو برد گمانه
5 در دام بلا دانه خال توام افکند ای بس که فتد مرغ بدام از پی دانه
6 زان بر جگرم آب نماندست که چشمم از گوهر شهوار بپرداخت خزانه
7 فرقی که میان سر زلف تو و مشکست فرقیست که مشاطه کند راست بشانه
8 با عارض گلگون و قدر است چو سروت از سرو وز گل ابن یمین کرد کرانه
9 هرگز نرود بهر تماشا سوی صحرا آنکس که تماشاگه او هست بخانه