شیعیان از صامت بروجردی کتاب التضمین و المصائب 3

صامت بروجردی

آثار صامت بروجردی

صامت بروجردی

شیعیان بار دگر نخل عزا می‌بندند

1 شیعیان بار دگر نخل عزا می‌بندند باز بار سفر کرب و بلا می‌بندند

2 یا مگر حجله قاسم به مبلا می‌بندند باز پیرایه گلشن به حنا می‌بندند

3 گفت قاسم اگرم لشگر غم چیره شود تیر صیاد پی صید حرم چیره شود

4 من نترسم که به من خیل ستم چیره شود هر کجا چتر دو طاووس به هم چیره شود

5 هر کجا جان ره جانان ز وفا بسپارد پای همت بسر کون و مکن بگذارد

6 گور را حجله دامادی خون پندارد دلم از خون شدن خویش نشاطی دارد

7 ای عمویی که تو را هست خدم خیل ملک تشنه آب شهادت شده‌ام همچو ملک

8 لطف بنما و مکن نام من از دفتر حک تویی آن آیت رحمت که ملایک به فلک

9 نوعروسا بنگر پیک اجل بر کف جام دارد و می‌دهدم از بر جانان پیغام

10 توهم آماده تاراج شو و رفتن شام درد هجر است سزای دل و جانم که مدام

11 عاشقی را که شود دیده دل محو صفات آرزویی به دلش نیست به جز دیدن ذات

12 (صامتا) از دل عشاق محو صبر و ثبات تو خیالان همه خوش طبع و ظریفند نجات

عکس نوشته
کامنت
comment