1 شها چون پیل و فرزین شه پرستم نه چون اسبست کارم رخپرستی
2 رهی آمد چو رخ پیشت پیاده چو فرزین میرود اکنون ز مستی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عشق تو قضای آسمانست وصل تو بقای جاودانست
2 آسیب غم تو در زمانه دور از تو بلای ناگهانست
1 ای یار مرا غم تو یارست عشق تو ز عالم اختیارست
2 با عشق تو غم همی گسارم عشق تو غمست و غمگسارست
1 حبذا بخت مساعد که سوی حضرت شاه مردمی کرد و رهم داد پس از چندین گاه
2 بعد ما کز سر حسرت همه روز افکندی سخن رفتن و نارفتن من در افواه
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به