- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پناه و پشت مکارم خدایگان صدور که نور رای تو با صبح هم شکم بودست
2 کفایت توبه صحن وجود آوردست هزار گونه مصالح که در عدم بودست
3 فرو گرفت بیکباره صیت حشمت تو هر آنکجا که بر او جای یک قدم بودست
4 سپهر از بن دندان بجای آوردست اشارتی که ترا از سر قلم بودست
5 فروغ رای تو درخشت پخته بنماید هر آنچه خاصیت شکل جام جم بودست
6 به حضرت تو، که هر روز بر زیادت باد مرا چو قاعدۀ انبساط کم بودست
7 اگر زنا گه گستاخیی کنم گویند که بر صحیفۀ من از جنون رقم بودست
8 ولیک اهل خرد را مصوّرست و یقین که آشنایی فضل و کرم بهم بودست
9 چنان که در نظر فضل هست وقع کرم همیشه پیش کرم فضل محترم بودست
10 بدین دلیل یقین شد که موجب تلفیق ازین طرف هنرورزان طرف کرم بودست