-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
شیخی است عارف و فاضلی است واقف. قدوهٔ اهل کمال و زبدهٔ ارباب وجد وحال. با طغانشه بن مؤید معاصر بوده و سلطان مذکور آن جناب را تعظیم و تکریم بلیغ میفرمود و اما شیخ از بیم قال و قیل جهلای علما طریقهٔ خود را مستور میداشته و در خفا همت بر تربیت مریدان میگماشته و این اشعار از نتایج طبع اوست: ,
2 چه دردست این که عشقش نام کردند وزو آشوب خاص و عام کردند
3 خراباتیست اندر عشق کانجا می از خونِ جگر در جام کردند
4 به یک ساغر در آن میخانه ما را چنین سرمست و بی آرام کردند
5 نه یکی روز ز وصل تو نشان یافتهام نه یکی شب ز فراق تو امان یافتهام
6 به دو جو بر من اگر هر دو جهان گم گردد چون ترا یافتهام هر دو جهان یافتهام