- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شرم دار آخر جفا چندین مکن قصد آزار من مسکین مکن
2 پایی از غم در رکاب آوردهام بیش از این اسب جفا را زین مکن
3 در غم ماه گریبانت مرا هر شبی دامن پر از پروین مکن
4 چند گویی یار دیگر میکنم هرچه خواهی کن ولیکن این مکن
5 بوسهای خواهم طمع در جان کنی نقد کردم گیر و هان و هین مکن
6 چون سبکروحی گران کابین مباش جان شیرین ناز ناشیرین مکن
7 عشق را گویی فلان را خون بریز عشق را خون ریختن تلقین مکن
8 ای پسر عید ترا قربان بسی است انوری را از میان تعیین مکن