- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شهریارا ماه روزه بر تو میمون باد و هست همچو عیدت روزها یکسر همایون باد و هست
2 تاج ملک و دین علی کز صبغه الله تا ابد بخت روز افزونت را رخساره گلگون باد و هست
3 نو عروس ملک را همچون تو دامادی نخاست جای آن داری بگویم بر تو مفتون باد و هست
4 خاک پایت کز شرف تاج سرشاهان بود چون گل از خون دل اعدات معجون باد و هست
5 چون شنید از باغ ملکت بد کنش بوی بهی چون انارش دل زغم پر قطره خون باد و هست
6 هر سعادت کان ازین پس بود و باشد تا ابد از برای نظم کارت یکسر اکنون باد و هست
7 از فروغ گوهر شهوار تاج خسرویت چشم حاسد چو نصدف پر در مکنون باد و هست
8 فتنه را دایم ز شربتخانه انصاف تو پرورش از شیره خشخاش و افیون باد و هست
9 در جهان از لطف ایزد هیچ چیزت نیست کم وز همه چیزیکه باشد عمرت افزون باد و هست
10 از گزند روزگار پیر بخت نو جوانت دایم اندر عصمت دارای بیچون باد و هست
11 تا نباشد کار گردون را سر و پائی پدید کار خصمت بی سر و پا همچو گردون باد و هست
12 تا بود سیماب و گوگرد ابتدای زر و سیم دشمنت چو نسیم و زر در خاک مدفون باد و هست
13 تا کند از جان نثار حضرت میمون تو با یسار ابن یمین از در موزون باد و هست
14 عمرت اندر کامرانی کم مباد از عمر نوح مالت افزون تر بسی از مال قارون باد و هست