شهاب دین که زبانم از کمال‌الدین اسماعیل قطعه 310

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شهاب دین که زبانم پر از مدایح تست

1 شهاب دین که زبانم پر از مدایح تست زهی که هست ز تو جان فضل را شادی

2 به دست عقل زبان خیال دربستی به نوک کلک در سرّ غیب بگشادی

3 گشاده گشت بیک ره طلسمهای علوم چو تو طلایۀ فکرت بدو فرستادی

4 مرا که اهل سخن بندگی کنند به طلوع بجای خود بود ار باشد از تو آزادی

5 ز من به حضرت شاه جهان رسان و بگوی که ای یگانۀ عالم به مردی و رادی

6 بریخت بخشش تو خون لعل و آب گهر بکند خنجر تو بیخ ظلم و بیداری

7 ز جود دست تو بیداد بر زرو گهرست وگرنه داد همه چیزها نکو دادی

8 عروس خاطر من رغبت جناب تو کرد اگر قبول ترا هست رای دامادی

9 نوالة شرف از غایبان دریغ مدار چو در سرای کرم خوان عام بنهادی

10 صدای صیت تو آواز داد و خواند مرا مگو که خواندت؟ وینجا چگونه افتادی؟

11 بکنه آرزوی کس، کسی دگر نرسد چنان که هست ترا آرزو چنان بادی

12 به وقت لطف و نوازش مکن فراموشم که در دعای سحرگه مرا تو بر یادی

عکس نوشته
کامنت
comment