1 شاها کمینه بنده میمون جناب تو کز کائنات حضرت عالیت را گزید
2 شیرین نکرده از عسل روزگار کام تا کی زمانه منج صفت خواهدش گزید
3 وقتست اگر بر این دل رنجور ناتوان خواهد نسیم گلشن انصاف تو وزید
1 الوداع ایدل که ما زینجا سفر خواهیم کرد منزل اصلی خود جای دگر خواهیم کرد
2 هست دنیا در حقیقت رود عقبی را پلی ما مسافر بیگمان زین پل گذر خواهیم کرد
1 منت ایزد را که دیگر باره بی هیچ انقلاب بر سر اهل خراسان سایه گسترد آفتاب
2 تا ابد نتوان ادای شکر این کردن که باز مسند عزت مشرف شد بشاه کامیاب
1 چون فلک از آفتاب مشعله ئی درگرفت عرصه آفاق را جمله در آذر گرفت
2 خسرو سیاره چون تیغ ضیا برکشید لشکر ظلمت شکست کشور اختر گرفت