سروی ز باغ حسن به لطف قدت از کمال خجندی غزل 180

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

سروی ز باغ حسن به لطف قدت نخاست

1 سروی ز باغ حسن به لطف قدت نخاست از آن بر ترست فد نو کابد به شرح راست

2 جان به لب رسیده ما را به بوسه ای دریاب کز دهان تو در معرض فناست دایم

3 تا از لبت وظیفة دشنام کردهای دعای دولت تو بر زبان ماست

4 سر رشته قرار شد از دست و همچنان انگشت پیچ چون سخن زلف دلرباست

5 ما را از روی خوب مکن منع ای فقیه کین فق در شریعت اهل نظر رواست

6 آنجا که خادمان ز عقیدت نفس زنند از ما سر ارادت و از دوست خاک پاست

7 گر شبوة کمال بپرسد کسی زانو گوسوفی ایست و رند ولی بارسا نماست

عکس نوشته
کامنت
comment