- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سروی ز باغ حسن به لطف قدت نخاست از آن بر ترست فد نو کابد به شرح راست
2 جان به لب رسیده ما را به بوسه ای دریاب کز دهان تو در معرض فناست دایم
3 تا از لبت وظیفة دشنام کردهای دعای دولت تو بر زبان ماست
4 سر رشته قرار شد از دست و همچنان انگشت پیچ چون سخن زلف دلرباست
5 ما را از روی خوب مکن منع ای فقیه کین فق در شریعت اهل نظر رواست
6 آنجا که خادمان ز عقیدت نفس زنند از ما سر ارادت و از دوست خاک پاست
7 گر شبوة کمال بپرسد کسی زانو گوسوفی ایست و رند ولی بارسا نماست