سرو می ماند به قد یار من از کمال خجندی غزل 859

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

سرو می ماند به قد یار من

1 سرو می ماند به قد یار من ز خاک پای سرو از آن رو شد چمن

2 می کنند از لطف خود با تو حدیث غنچه و سوسن زبان بین و دهن

3 گل ترا و او مرا یار عزیز صحبت بوسن به از صد پیرهن

4 زلف تو دائم رسن تابی کند تا کشد دلها از آن چاه ذقن

5 نقل جان افشان ز لب بر خوان عشق باز شوری در نمکدانها نکن

6 تا نمی آیی تو پیش عاشقان عاشقانرا جان نمی آید بتن

7 خواهشت دل بود بردی از کمال جان من دیگر چه می خواهی ز من

عکس نوشته
کامنت
comment