- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سروشی دوش در مستی ز جانان کرد پیغامم که گر مشتاق مایی عکسی افتاده است در جامم
2 ز شب تا صبح بودم بر در میخانه رحمت سحر پیر مغان جامی ز رأفت کرد انعامم
3 بزن زآن آتشینصهبا تو ساقی آتشم بر جان که من در بزم میخواران یکی میخوارهٔ خامم
4 بشو سجادهام در می که من آلوده زرقم ببر رختم به میخانه که من در زهد بدنامم
5 حدیثی زآن لب شیرین بگو مطرب در این محفل که با تلخی می شیر و شکر ریزی تو در کامم
6 گرم سوزی چو نی اعضا پس از صد سال از رحلت نوای عشق میآید ز هر بندی از اندامم
7 حدیث از نافه چین بس کن ای عطار در مجلس که من آشفته آن زلف مشکین سیهفامم