1 بفرستم ای امیر به تعجیل شربتی زان کز قوام و نفع چو لفظ بدیع اوست
2 شیرین و ترش گشته دو جوهر به هم رفیق این چون حدیث دشمن و آن چون عتاب دوست
3 آورده زیر کان ز پی فایده برون رز را یکی ز سینه و نی را یکی ز پوست
1 بیمهر جمال تو دلی نیست بیمهر هوای تو گلی نیست
2 بگذشت زمانه وز تو کس را جز عمر گذشته حاصلی نیست
1 در دست غم یار دلارام بماندم هشیارترین مرغم و در دام بماندم
2 بردم ندب عشق ز خوبان جهان من از دست دل ساده سرانجام بماندم
1 کار دل از آرزوی دوست به جانست تا چه شود عاقبت که کار در آنست
2 کرد ز جان و جهان ملول به جورم با همه بیداد و جور جان جهانست