1 گزین کرد فی الجمله از کاینات وجود محمد علیه الصلات
2 حبیبِ خدا حامی اصفیا به حق ناسخِ دعوتِ انبیا
3 رسولِ امین سیّدِ کاینات شفیع قیامت دلیل نجات
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 که دیدهای که چو من در فراق یار بسوخت بسوخت آتش هجران مرا و زار بسوخت
2 مرا ببین و ز من اعتبار کن یارا اگر کسی نشنیدی کز انتظار بسوخت
1 به کام دل بدیدم خویشتن را گرفتم در بر آن سیمین بدن را
2 به دستم داد زلفی کز نسیمش جگر خون گردد آهوی ختن را
1 گرم زمانه دهد از بلای عشق نجات در فضول نکوبم دگر به هیچ اوقات
2 ولی نجاتِ من از عشق کی شود ممکن گر آسمان چو زمین باز استد از حرکات
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به