-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیده بیرون شده از پرده به دیدار کسی جان به لب آمده از لعل شکربار کسی
2 همچو تصویر نیم زنده ولیکن دارم چشم در راه کسی پشت به دیوار کسی
3 نرگس از چشم و گل از دست کسی افتاده است سنبل آویخته از طرهٔ طرار کسی
4 هر چه دیدیم ز جایی به ظهور آمده است خار از پای کسی، سرو ز رفتار کسی
5 خواجه خود درد دل بندهٔ خود می داند نیست در پیش کسی حاجت اظهار کسی
6 به غلط کی به سرچشمهٔ حیوان می رفت خضر می بود اگر تشنهٔ دیدار کسی؟
7 عمرها شد که در این دایره سرگردانند ماه مشتاق کسی، مهر طلبکار کسی
8 در جهان هر که به شغلی است سعیدا مأمور تو میاویز به عیب و هنر و کار کسی