- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دست دیده عنان دل فکار مده مرا ببین و به چشم خود اختیار مده
2 ز غیرت ای گل نازک ورق چو دامن پاک کشیدی از کف بلبل به چنگ خار مده
3 به رشک دادن من در دو روزه رنجش خود هزار مست هوس را به بزم بار مده
4 به غیر کامده زان زلف تابدار به رنج به غیر شربت شمشیر آبدار مده
5 غرور سد نگه شد خدای را زین بیش شراب ناز به آن چشم پر خمار مده
6 بز جر منصب فرهادیم بده اما ز حکم خسرویم سر به کوهسار مده
7 هزار وعدهٔ پر انتظار دادی و رفت کنون که وعده قتل است انتظار مده
8 گرفته تیغ تو چون در نیام ناز قرار نوید قتل به جانهای بیقرار مده
9 اگر به هیچ نمیارزم از زبون کشیم به دست چشم سیه مست جان شکار مده
10 وگر به کار تو میآیم از برای خودم نگاه دار و به چنگال روزگار مده
11 غرض اطاعت حکم است محتشم زین نظم به طول دردسر آن بزرگوار مده