- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سالکانی که به خورشید رخت دل بستند شبنم آسا به نگه سوی تو محمل بستند
2 به طپش از قفس، امید رهایی غلط است این طلسمی است که بر بازوی بسمل بستند
3 رنگ شادی به رخ از پهلوی دل چشم مدار این حنا غنچهٔ گل را به انامل بستند
4 رهروانی که فروماندهٔ استدلالند سدی از سنگ نشان در ره منزل بستند
5 می زند سرو روانت به صنوبر پهلو بسکه بر قد تو ارباب نظر دل بستند
6 دل بدادند کسانی که به دریا، جویا! غالبا زورق امید به ساحل بستند