-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فتنه در خواب قیامت خفته بود چشم بیدار تو خوابش در ربود
2 تا چو گل از پرده بیرون آمدی در گلستان عام شد بانگ سرود
3 بر سر بازار جان مست آمدی مست حیرت ماند جانها در شهود
4 آب رحمت ریختی در جام ما تابهر جانب برآمد بانگ رود
5 آفتاب عالم آرا جلوه کرد منبسط شد در جهان ظل ودود
6 شور و غوغا عام شد در کاینات تا نقاب از چهره معنی گشود
7 گر خطایی رفت بازآ از کرم قاسمی باز آمدست از هرچه بود