1 راز سر بسته اگر راست نمیگویم باز جملهٔ خلق بدانند به تسبیح و نماز
2 گر بدانند که بی او همه هیچاند همه پس چه اقرار حقیقی و چه انکار مجاز
3 چون همه اوست من و تو که و چه ای همه او عالمی نیست که دارد خبر از عالَمِ راز
4 از تو چون هیچ نماند چه بماند جز او زیر خایسک چنین رمز که می دارد گاز
5 در فضای لِمن الملک بکن طَیْرانی مرغ جان چند کند بر سر قالب پرواز
6 تا تو با خویشتنی هیچ نیاید از تو چشم بر بند و بیاموز ادب از شهباز
7 سر تسلیم بنه گردن ابلیس مکش پیش گردن شکنان سر به تهوّر مفراز
8 چاره آن است نزاری که زبان مُهر کنی گر چه بیفایده باشد چو برون شد آواز
9 این همه کثرت شرک از نظر احول ماست یک جهت باش که واحد نپذیرد انباز
دیدگاهها **