فریاد ز جور این زمانه از جهان ملک خاتون غزل 1248

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

فریاد ز جور این زمانه

1 فریاد ز جور این زمانه وز دست جفای آن یگانه

2 خون دل من ز هجر رویت گشتست ز دیده ام روانه

3 مخمور فراق بامدادان مستست ز باده شبانه

4 فریاد که آتش فراقش هر لحظه همی زند زبانه

5 بربود دلم ز دست باری دلبر به دو چشم آهوانه

6 مسکین دل من ز خال و زلفش سرگشته چو گوست در میانه

7 چون سرو سهی جویباری تا چند کنی ز ما کرانه

8 تا جان به جهان بود نگارا فریاد زنیم عاشقانه

9 از خون جگر که رفتم از چشم بگرفت به روی ما نشانه

10 عمری تو و چیست خوشتر از عمر فریاد که نیست جاودانه

عکس نوشته
کامنت
comment