1 دانشوران بفضل و هنر کرده افتخار بخت آوران بطالع میمون امیدوار
2 زاهد بزهد غره و صوفی بوجد حال غازی بتیغ و مطرب از زخمهای تار
3 خور از شعاع و ماه بنازد بروشنی گل خود زرنگ و بوی سهی سرو از اعتبار
4 بلبل بصوت دلکش و گلشن زسرو و گل دریا و کان زگوهر پاک و زر عیار
5 طوطی بنطق و باده بنشئه شکر بطعم عارف بذوق و مست زمی باغ از بهار
6 ما عاشقان که هیچ کسانیم در جهان جز عشق بر که فخر کنیم اندر این دیار
7 ساقی بیا برغم امیر و حکیم و شیخ آن جام مرد افکن مردانه را بیار
8 تا مست گردم از می و پرده برافکنم سوزم همه حجاب و نشانم همه غبار
9 گیرم دو زلف یار و در آغوشش آورم بستانم آنچه حاصل عمر است و روزگار
10 آنگه که مست گشتم و سرخوش شدم زوصل گویم مدیح مظهر حق دست کردگار
11 زآشفته دست گیر که از پا فتاده است ای سایه خدای زمن سایه برمدار
دیدگاهها **