1 حمامی را بگو گرت هست صواب امشب تو بخسب و تون گرمابه متاب
2 تا من به سحرگهان بیایم به شتاب از دل کنمش آتش وز دیده پر آب
1 در مرو پریر لاله انگیخت دی نیلوفر به بلخ در آب گریخت
2 در خاک نشابور گل امروز آمد فردا به هری باد سمن خواهد ریخت
1 زین سان که فتاد هجر در راه ای دل ترسم که نبری جان ز غمش آه ای دل
2 باری چو نهای غائب از آن ماه ای دل عذر من مستمند میخواه ای دل
1 … …
2 … …
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به