-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نسیم صبح بگو آن نهال رعنا را که باغ عمر خزان دیده از تو شد ما را
2 به یک قدح که کشیدی ز آب آتش رنگ چه آتشی که زدی عاشقان شیدا را
3 شدم به زهد قوی غره و ندانستم که روزی عشق به عجز افکند توانا را
4 تو ای جوان که شکیبا ز خیل عشاقی ترحمی بکن این پیر ناشکیبا را
5 فروز مشعله حسن از آتش عشق است مدار حیف ز اهل نظر تماشا را
6 لبت چو آب حیات است زانکه پیشش نیست به گاه نطق ره دم زدن مسیحا را
7 بیا که حاصل کونین برگ کاهی نیست به کوی میکده رندان بادهپیما را
8 به جان قبول کنم هرچه شیخ فرماید اگر نه منع کند عشق و جام صهبا را
9 فتاد فانی بیخانمان به رسوایی چو دید بزم خراباتیان رسوا را