نسیم صبح بگو آن نهال از امیرعلیشیر نوایی غزل 20

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

نسیم صبح بگو آن نهال رعنا را

1 نسیم صبح بگو آن نهال رعنا را که باغ عمر خزان دیده از تو شد ما را

2 به یک قدح که کشیدی ز آب آتش رنگ چه آتشی که زدی عاشقان شیدا را

3 شدم به زهد قوی غره و ندانستم که روزی عشق به عجز افکند توانا را

4 تو ای جوان که شکیبا ز خیل عشاقی ترحمی بکن این پیر ناشکیبا را

5 فروز مشعله حسن از آتش عشق است مدار حیف ز اهل نظر تماشا را

6 لبت چو آب حیات است زانکه پیشش نیست به گاه نطق ره دم زدن مسیحا را

7 بیا که حاصل کونین برگ کاهی نیست به کوی میکده رندان باده‌پیما را

8 به جان قبول کنم هرچه شیخ فرماید اگر نه منع کند عشق و جام صهبا را

9 فتاد فانی بی‌خانمان به رسوایی چو دید بزم خراباتیان رسوا را

عکس نوشته
کامنت
comment