- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگینش بدخشان می لعلی بود کهسار تمکینش
2 دل بیمار عشقت را مپرس از صبر و تسکینش که شد از بیکسی های گرمی تب شمع بالینش
3 رخش شد محفل آرا شمع را بردار از این مجلس که باشد چون رگ یاقوت عیب بزم سنگینش
4 شب هجر تو دشمن خوا باشد چشم گریانم دهد مژگان بهم سودن فشار چنگ شاهینش
5 اگر نه تلخی صهبای دوشین مصلحش گشتی زدی جان را بجای دل تبسم های شیرینش
6 چنان پرورده آغوش نزاکت در کنار او که گردد خار پیراهن عبیر بوی نسرینش