- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساربان بر ناقه میبندد به سرعت محملی چون جرس ز اندیشه در بر میتپد نالان دلی
2 محمل آرائیست یکجا گرم با صد آب و تاب جای دیگر آه سرد و گریهٔ بیحاصلی
3 یک طرف در نیت پرواز باز جان شکار یک طرف در اضطراب مرگ مرغ بسملی
4 شهر ویران کردهای را باد صحرا در دماغ باد در کف چون گل از وی بیدلی پا در گلی
5 وای بر صحرائیان کز شهر بیرون میرود بیترحم صید بندی ناپشیمان قاتلی
6 سیل اشگ من گر افتد از پی این کاروان ز افت طوفان خطر گاهی شود هر منزلی
7 از بنیآدم ندیدم محتشم مانند تو وصل را نامستعدی انس را ناقابلی