ساقیا باده چو ریزی از امیرعلیشیر نوایی غزل 41

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

ساقیا باده چو ریزی به قدح بهر طرب

1 ساقیا باده چو ریزی به قدح بهر طرب کی طربناک شوم گر نرسانیش به لب

2 عجب آن نیست که از لعل تو یابیم حیات بی لبت اینکه بود زندگی اینست عجب

3 زر خرید تو بود یوسف مصری در حسن نسبت بنده بشه نیست بجو ترک ادب

4 طلب نقطه موهوم دهانت کردم خردم گفت که آنجا که نباشد مطلب!

5 عرق آن ذقن است آب خضر کز لب او گشت مایل به ترشح سوی چاه غبغب

6 عقل کز عشق گریزد چه تعجب باشد؟ پیر عقل است بر عشق چو طفل مکتب

7 ز قلندروشی است این سر و پا برهنگی کفش و دستار به می جمله کزو شد امشب

8 سبب رفعت دونان ز فلک جستم گفت: سبب این دان که نیارند ز ما جست سبب

9 زند میخواره که در دیر شرابش قوت است قربتش جستن فانی است ز قرب مشرب

عکس نوشته
کامنت
comment