ساقیا عهد گل از ابر بهاران تازه از جامی غزل 226

ساقیا عهد گل از ابر بهاران تازه شد

1 ساقیا عهد گل از ابر بهاران تازه شد باغ و راغ از سبزه و سبزه ز باران تازه شد

2 لاله آمد در چمن چون ساغر و نرگس به باغ سوی ساغر آرزوی میگساران تازه شد

3 می پرستان ز آتش گل بزم می افروختند داغهای حسرت پرهیزگاران تازه شد

4 عندلیبان در هوای گل نوا برداشتند عشقبازان را هوای گلعذاران تازه شد

5 سبزه سر برزد ز خاک و مهر خط گلرخان همچو سبزه در درون خاکساران تازه شد

6 لاله شمع افروخت نرگس جام می برکف نهاد در صبوحی رغبت شب زنده داران تازه شد

7 جامی از نو یک گل آورد از بهار طبع خویش ذوق گفت و گوی آن گل بر هزاران تازه شد

عکس نوشته
کامنت
comment