- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی ز بامداد بیاور غذای روح ماییم و هر دو عالم و توزیع یک صبوح
2 بر یاد دوستان حقیقی علی الخصوص می بر طلوع صبح علی الله زهی فتوح
3 گویند رفت پنجه در شصت توبه کن من توبه کرده ام ز چه از توبه ی نصوح
4 مرد آن گهی ز خود به در آید که مطلقا داند که چیست چشمه و کشتی و خضر و نوح
5 بر مطلع اختصار کن این جا نزاریا ساقی ز بامداد بیاور غذای روح