- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم کز چرخ شیشه باز جگر خون چو ساغریم
2 کشتیست جام باده و غم بحر پر ز موج کشتی روانه ساز کزین ورطه بگذریم
3 مطرب طلب کنیم و به بزم آوریم چنگ ور چنگمان بدست نیاید نی آوریم
4 رند شرابخانه به سر میبرد سبو ما هم بر آن سریم که با او به سر بریم
5 بر فرق خاک آن در و بر سر شراب لعل گاهی ز لعل و گه ز گهر تاج بر سریم
6 بینیم آب خضر در آئینه قدح ما را مبین حقیر که خضر و سکندریم
7 با محتسب بگری و مترس از کسی کمال گر باده میخوریم حق کس نمیخوریم