1 ای «سقاهم ربهم » نام لبت آب حیوان جرعه جام لبت
2 روح قدسی دردی آشام لبت خون عاشق ریختن کام لبت
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای رخ جانفزای تو جام جم جهان نما گشته عیان ز روی تو ذات و صفات کبریا
2 حسن خط جمال تو هست چو عین ذات حق ذات حق از جمال تو گشت عیان و رونما
1 ای ز سنبل بسته مویت سایبان بر آفتاب زلف مشکینت شب قدر است و رویت ماهتاب
2 مست آن چشم خوشم کز ناتوانی یک نفس همچو بخت خفته ام سربر نمی آرد ز خواب
1 گر سعادت نظری بر من زار اندازد بر سرم سایه سرو قد یار اندازد
2 دور از آن یار و دیارم نظر سعد کجاست تا مرا باز بدان یار و دیار اندازد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به