- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقیا برخیز کاکنون وقت می نوشیدنست موسم بستان و هنگام گلستان دیدنست
2 ابر نیسانی ز بهر گریه بگشادست چشم غنچه لب بسته را زین پس گه خندیدنست
3 گلشن حسن ترا گل هست و رنج خار نیست رخصتم ده تا بچینم ز آنکه وقت چیدنست
4 ما همی کوشیم و جمعی هم ولیکن ملک وصل تا کرا بخشد سعادت کاین نه از کوشیدنست
5 عیش من در بزم جانان از جگر خوردن کباب وز دل پر خون شراب عاشقی نوشیدنست
6 تا زمین را از فلک تابد ز رویت آفتاب در پی اش چون سایه کار عاشقان گردیدنست
7 گر گناهست اینکه گشت ابن یمینت دوستدار ذیل عفوی بر گناه او گه پوشیدنست